چالش بزرگ نیمکت تیم ملی؛ دستیاران کم دانش یا سرمربی ترسو؟/ توپ در زمین قلعه‌نویی است
چالش بزرگ نیمکت تیم ملی؛ دستیاران کم دانش یا سرمربی ترسو؟/ توپ در زمین قلعه‌نویی است

این روزها به امیر قلعه‌نویی و دستیارانش انتقادهای زیادی شده که بخشی از این انتقادها به اتفاقات فنی و حاشیه‌ای در تیم ملی است؛ موضوعی که تبدیل به یک چالش بزرگ شده، اما انگار سرمربی تیم ملی یا برای آن راهی پیدا نکرده یا اینکه اصلاً به این چالش توجهی ندارد. به گزارش سرویس ورزشی […]

نیمکت تیم ملی جای دوستیابی نیست!

این روزها به امیر قلعه‌نویی و دستیارانش انتقادهای زیادی شده که بخشی از این انتقادها به اتفاقات فنی و حاشیه‌ای در تیم ملی است؛ موضوعی که تبدیل به یک چالش بزرگ شده، اما انگار سرمربی تیم ملی یا برای آن راهی پیدا نکرده یا اینکه اصلاً به این چالش توجهی ندارد.

به گزارش سرویس ورزشی تابناک، امیر قلعه‌نویی در آستانه دومین سالگرد بازگشتش به نیمکت تیم ملی است. مربی‌ای که در روزهای جوانی و کسب افتخار با استقلال، پس از جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان برای هدایت تیم ملی در جام ملت‌های ۲۰۰۷ جانشین برانکو ایوانکوویچ شد، اما حذف در آن جام با ستاره‌های ریز و درشت فوتبال ایران هجوم انتقادها به سمت او را به دنبال داشت.

قلعه‌نویی بار دیگر پس از یک جام جهانی دیگر به تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ سرمربی تیم ملی شد. پس از ناکامی بزرگ کارلوس کی‌روش در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر و شکست سنگین ۶ بر ۲ مقابل انگلستان و حذف از جام جهانی با شکست مقابل آمریکا. در روزهایی که تیم ملی باید آماده حضور در جام ملت‌های آسیا ۲۰۲۳ قطر می‌شد و هدایت این تیم با بازیکنان سرکش آن به کسی سپرده شد که نسبت به ۱۶ سال پیش باتجربه‌تر، اما گویا ترسوتر شده بود.

در اولین گام، انتقادها از قلعه‌نویی جایی آغاز شد که منتقدان معتقد بودند که تیم ملی نیاز به یک سرمربی بزرگ خارجی دارد. کسی که بتواند بازیکنانی که علیه سرمربی تیم ملی کودتا کرده و در آستانه جام جهانی، دراگان اسکوچیچ را حذف و کارلوس کی‌روش را سرمربی تیم ملی می‌کنند، کنترل کند و در صورت لزوم با آنها برخورد مناسب داشته باشد. شاید باتوجه به تجربه بالا و رویکرد قلعه‌نویی در استقلال و شیوه مدیریتی او روی بازیکنانی که هر کدام از آنها نیز وزنه‌ای بودند، این تصور می‌شد که سرمربی ایرانی تیم ملی توانایی کنترل بازیکنان را دارد، اما گویا این تصور با واقعیت فاصله زیادی دارد.

انتقاد بعدی به سرمربی ایرانی تیم ملی، رویکرد او در انتخاب دستیارانش بود. سعید الهویی به عنوان اولین نفر در کنار قلعه‌نویی قرار گرفت. مربی جوانی که در سپاهان و گل‌گهر نیز قلعه‌نویی را همراهی می‌کرد و انتخاب او بحث برانگیز شد. پس از الهویی نیز، انتخاب خداداد عزیزی به عنوان مشاور پس از انتقادهایی که نسبت به قلعه‌نویی و دستیارش مطرح کرد و حتی هومن افاضلی که تجربه‌های ناموفقی به عنوان سرمربی داشت، آتش انتقادات را شعله‌ورتر کرد. هرچند امیر، آنتونیو مانیکونه را به عنوان یک مربی از فوتبال ایتالیا و رحمان رضایی و آندرانیک تیموریان را به عنوان ملی‌پوش‌های سابقاً با تجربه که سال‌ها در ایتالیا و انگلیس لژیونر بودند، در کنار خود دارد. با این حال برخی منتقدان نیمکت تیم ملی را فاقد وزن و کم دانش می‌دانند. شاید این نقد به لحاظ کاریزماتیک درست باشد که انتظار می‌رفت با سابقه‌ای که از قلعه‌نویی وجود داشت، این خلأ جبران شود، با این حال شرایط آنطور که باید پیش نرفت.

حالا پس از هر مسابقه که تیم ملی عملکرد انتقادبرانگیزی دارد، آتش انتقادات نیز شعله‌ورتر می‌شود. عملکرد انتقادبرانگیز تیم ملی مقابل سوریه در یک هشتم نهایی جام ملت‌ها یکی از همان مسابقات بود. دیداری که در آن مهدی طارمی در دقیقه ۱+۹۰ و در حالی که بازی یک – یک مساوی بود از زمین مسابقه اخراج شد و تیم فشار مضاعفی را در ۳۰ دقیقه وقت‌های اضافه و ضربات پنالتی تحمل کرد. انتقاد به عملکرد فنی تیم ملی در آن مقطع بالا گرفت، اما قلعه‌نویی در بازی بعدی مقابل ژاپن با برد ۲ بر یک و نمایش درخشان تیم ملی در نیمه دوم به نوعی نقدهای فنی را پاسخ داد.

عملکرد تیم ملی مقابل ژاپن و تغییر رویه تیم آن هم در ۴۵ دقیقه نخست، در حالی که تغییر فنی کاملاً مشهود بود و تیم ملی به جای بای محتطانه و ضد حمله، پرس از یک سوم دفاعی ژاپن و بازی سراسر هجومی را در دستور کار قرار داد، نشان داد که نه تنها تیم ملی توانایی ارائه بازی متفاوت را دارد، بلکه روی نیمکت دستیارانی که بتوانند آنالیز صحیحی را به سرمربی منتقل کنند و برای آن راهکار هم ارائه بدهند، وجود دارد. با این حال، شکست تیم ملی مقابل قطر در نیمه نهایی و مهار نشدن ستاره‌ای چون اکرم عفیف در خط حمله قطر که مقابل ایران همه کار کرد، بار دیگر انتقادها به قلعه‌نویی و کادر همراهش را افزایش داد.

تیم ملی پس از جام ملت‌ها نیز هنوز نتوانسته یک ثبات از خود نشان بدهد و عملکردی داشته باشد که انتقادها را پاسخ دهد. جز دیدار ایران و قطر که شاهد برد قاطعانه تیم ملی بودیم، شاگردان امیر قلعه‌نویی در هیچ مسابقه‌ای، مطمئن ظاهر نشدند. نه در دیدار با ازبکستان که با تساوی همراه شد و نه دیدار مقابل قرقیزستان، امارات و کره شمالی که ۳ امتیاز مسابقه به ایران رسید. یکی از نکات حائز اهمیت و مورد بحث در تیم ملی که مطمئناً در عملکرد فنی تیم هم تأثیر گذار بوده، کادر بازیکنانی است که به تیم ملی دعوت می‌شوند و بازیکنانی که به صورت ثابت یا تعویضی در ترکیب تیم ملی به میدان می‌روند. نکته مهم‌تر از آن، ارتباط بازیکنان تیم ملی و امیر قلعه‌نویی است که می‌توان آن را ارتباطی نامشخص میان احترام یا ترس قلمداد کرد.

قلعه‌نویی در شرایطی سرمربی تیم ملی شده که جامعه فوتبال، سرمربی خارجی را به سرمربی ایرانی ترجیح می‌داد، اما تصمیم فدراسیون فوتبال چیز دیگری بود. از طرفی او سرمربی تیمی شده که بازیکنانش به اعتراف خودشان یک بار علیه مارک ویلموتس توطئه کردند -که البته رفتن ویلموتس از ایران پیش از رقم خوردن این توطئه و به علت شکل قرارداد بود- و بار دیگر دراگان اسکوچیچ را پس از کسب موفقیت، با کودتا اخراج کردند تا کارلوس کی‌وش را برگردانند. یعنی قلعه‌نویی با بازیکنانی در ارتباط است که نشان داده‌اند، راه اخراج کردن سرمربی را با توطئه و کودتا بلد هستند. طبیعی است که سرمربی تیم ملی مقابل این نفرات محتاط عمل کند و ترس از دست دادن جایگاهش را داشته باشد.

با این حال، نقد دیگر به سرمربی تیم ملی جایی است که انگار او در تصمیماتش هم از گروهی در تیم ملی ترس و واهمه دارد. گروهی از بازیکنان که تصمیم گیرنده درباره بازوبند کاپیتانی، دعوت یا عدم دعوت برخی بازیکنان، بازی کردن یا نکردن برخی دیگر و مواردی از این دست هستند. وگرنه هنوز موضوع پرحاشیه بازوبند کاپیتانی تیم ملی، دعوایی که در تاشکند شکل گرفت و عدم دعوت احسان حاج‌صفی پس از تمام این ماجراها روشن نشده است. دعوت از علیرضا جهانبخش به تیم ملی و بازی کردن او تحت هر شرایطی، آن هم در حالی که او نزدیک به ۶ ماه از داشتن تیم باشگاهی و شرایط بازی به دور بود، پرابهام است. دیر تعویض شدن مهدی طارمی مقابل کره شمالی پس از گل به خودی و از دست دادن پنالتی در شرایطی که قلعه‌نویی بلافاصله سردار آزمون را از زمین بیرون کشید یا بازی دادن دوباره به جهانبخش در شرایطی که مقابل کره شمالی نشان داد حتی فوتبال بازی کردن را فراموش کرده، ابهام برانگیز است.

در چنین شرایطی، می‌توان به چالش نیمکت تیم ملی به این شکل نگاه کرد و سؤال مهمی را به میان آورد. اینکه چالش این روزهای قلعه‌نویی کم دانشی دستیارانش است که خلاف آن را در بازی با ژاپن دیدیم یا ترس خودش از بازیکنان که گل سر سبد آنها مهدی طارمی است؛ بازیکنی که اتفاقاً نمایش درخشان تیم ملی مقابل ژاپن هم در غیاب او و به دنبال محرومیتش با کارت قرمز دیدار با سوریه بود. هرچند طارمی نشان داده توانایی‌های فنی بالایی دارد، اما بعضاً برخی رفتارهای اخلاقی و تمرکزش روی مسائلی غیر از موضوعات فنی در تیم، او را از توانایی‌های فنی‌اش هم دور می‌کند. مسائلی که به نظر می‌رسد روی تصمیمات قلعه‌نویی از بازیکنان دعوت شده به اردو تا بازیکنان حاضر در زمین هم تأثیر گذار است و این سؤال مطرح می‌شود که چالش بزرگ نیمکت تیم ملی، ضعف فنی دستیاران است یا ترس سرمربی از بازیکنان؟ پاسخ هرچه باشد، توپ در زمین امیر قلعه‌نویی است و او باید این موضوع را پیش از اینکه دومین سالگرد بازگشتش به نیمکت تیم ملی خراب شود، حل و فصل کند.

+